نویسنده: عبدالله محمّدی
پیشگفتار
امروزه یکی از مسائل مهم و مورد توجه جامعهی بینالمللی مسئلهی حفظ و رعایت حقوق زنان و مراعات تساوی حقوق زن و مرد و عدم تبعیض بر اساس جنسیت است؛ این احساس مخصوصاً در میان بسیاری از زنها وجود دارد که در طول تاریخ به زنان که بخش مهمی از جامعهی انسانی را تشکیل میدهند؛ ستم روا رفته حقوق و شأن انسانی آنها رعایت نشده و طبق عادات، رسوم، اعتقادات، قوانین و مقررات در مورد آنان تبعیض ناروا اعمال شده است.
حتی در دوران کنونی نیز با همهی پیشرفتهای که نصیب زنان شده و تحولاتی که ایجاد شده باز هم در بسیاری از موارد مورد ظلم و تجاوز و تبعیض قرار میگیرند و شأن انسانی آنها رعایت نمیشود تا جائی که یکی از نویسندگان زن در مقالهای که به مناسبت پنجاهمین سالگرد تصویب اعلامیهی جهانی حقوق بشر نگاشته به طنز یا از روی خشم و ناراحتی عنوان مقالهی خود را: آیا زنان انسان هستند؟ قرار داده و آورده است؛ آیا با این همه تبعیضها، خشونتها و تجاوزها که در خانواده و اجتماع و بخصوص در هنگام جنگ و منازعات مسلحانه در مورد زنان صورت میگیرد و همانند کالا مورد خرید و فروش قرار میگیرند و وسیلهی سوء استفاده جنسی قرار میگیرند باز هم میتوان گفت زن انسان است، و مشمول حکم کلی مقررات اعلامیهی جهانی حقوق بشر که انسان را به عنوان انسان دارای حق میشناسد و همه را در برخورداری از حقوق، مساوی میداند، قرار میگیرد؟
در هر صورت در قرن گذشته و بخصوص پس از جنگ جهانی دوم و از نیمه دوم قرن تلاشهای زیادی در جهت تثبیت فرهنگ تساوی حقوق بین زن ومرد و رفع نگرش تبعیضآمیز در عادات، رسوم، رویه، رفتار، قوانین و مقررات صورت گرفته و اسناد بینالمللی متعددی دراین زمینه تدوین و به امضاء وتصویب دولتها رسیده و آنان را متعهد کرده که در وضع قوانین ومقررات، رویه ورفتار عملی، تبعیض بر اساس جنسیت و دیدگاه سنتی، پایینتر دانستن موقعیت و مقام انسانی زن را کنار بگذارند و اگر تفاوتهایی گذاشته میشود صرفاً بر اساس تفاوتهای طبیعی بین زن ومرد و اقتضائات آن در انجام وظایف و تکالیف باشد، نه بر مبنای برتر بودن یک جنس و پستتر بودن جنس دیگر.
مهمترین اسناد بینالمللی که این مهم را بر عهده دارند: منشور ملل متحد، اعلامیهی جهانی حقوق بشر، میثاق بینالمللی حقوق مدنی وسیاسی، میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بالاخره کنوانسیون رفع کلیهی اشکال تبعیض علیه زنان آخرین دستاورد دنیای مدرن برای دفاع از حقوق زنان در سراسر جهان است. سازمان ملل متحد در سالهای اخیر تلاشهای سازمانیافتهای را برای پذیرش جهانی این کنوانسیون انجام داده است
طرح مسئله
در طول هزاران سال زن در تاریخ جایگاهی گاه فرعی و گاه اصلاً نداشته است. مردان غافل از اینکه با ستم به زن نیم دیگر خود را ضایع کرده و زمینهساز تودهها و آشوبها بودهاند.
مسئلهی حقوق زن وزن در اجتماع رویدادی است که بطور واقعبینانه باید به آن نگریست و واقعبینانه برای آن تلاش کرد مهمترین بخش فعالیت زنان باید به حقوق آنان معطوف باشد تا مشخص گردد که برای رفع مشکلات موجود آنان در جامعه قانون و قانونگذار چه تدبیری اندیشیده است. و این قوانین تا چه اندازه قادر به رفع مشکلات بوده است. بعد از چشم اندازی درست به این حقیقتها باید بدانیم چه تلاشهای برای بهبود وضع حقوق آنان میسر است.
بر همین اساس در طول تاریخ جنبشهایی شکل گرفته تا از حقوق ضایع شدهی زنان دفاع نماید در این میان کسانی نیز به سوء استفاده بر آمده تا در قالب این جنبشها به هدفهای شوم خود که همان استثمار زن میباشد برسند؛ چرا که همزمان با انقلاب صنعتی در غرب کشورهای اروپایی دچار تحول شدند که یکی از آن تغییر و تحولات این بود که با هجوم روستائیان که کار کشاورزی را رها کرده و در شهرها و اطراف آنها متمرکز میشدند این افراد همگی تنها از راه مزد خویش زندگی میکردند مزدی که میبایست با آن وسایل زندگی خود را تهیه میکردند و نمیتوانستند همانند دوران روستانشینی به طور مستقیم از محصول کار خویش استفاده کنند، با توجه به ناچیز بودن مزد اینان مجبور بودند زنان و کودکان خود را نیز برای کار کردن به کارخانهها گسیل دارند و ازآنجا که در آغاز انقلاب صنعتی لازم نبود که کارگر از مهارتهای خاصی بهرهمند باشد استفاده از کار زنان و کودکان مرسوم و متداول شد. در سدهی بیستم با رشد صنعت در مستعمرههای قدیمی و سایر کشورهای در حال توسعه از طریق روابط مالکیت سرمایهداری این امر تکرار شد.
و به همین منوال در طول زمان گرو هها، احزاب، جنبشها و انجمنهایی در دفاع از حقوق زن به پا خاستهاند البته جدای از طرز تفکر و روش آنها و همچنین وجود کسانی که شاید واقعاً فقط این هدف را یعنی دفاع از حقوق زن را در سر پرورانده باشند اما و بخصوص در مغرب زمین شاید فقط دو هدف عمده را دنبال می کرد ند.
1. استثمار بیشتر زنان و کودکان و بهخصوص زنان.
2. اسلام ستیزی آنان.
حال در این مباحث ابتدا مروری کوتاه خواهیم داشت بر جنبش فمنیسم و آثار و پیامدهای آن سپس مقام و جایگاه زن در شریعت و جهانبینی اسلامی را بیان خواهیم کرد ودر پایان نیز مواد ششگانهای را که حاوی و بیانکنندهی دفاع واقعی اسلام از حقوق زنان که دکتر عبدالله احمدیان در کتاب خود «کلام جدید» به آنها اشارت نموده بیان خواهیم کرد.
فمنیسم، آثار و پیامدهای آن
جنبش فمنیسم که معنی لغوی آن طرفداری از زن می باشد اصطلاحی است که در قرن نوزدهم میلادی از طرف زنان اروپائی برای تساوی حقوق سیاسی و اجتماعی زنان با مردان آغاز گردیده است؛ در آغاز هدف این جنبش تنها تساوی حقوق اجتماعی زنان با مردان آن هم در بارهی شرایط کار و دستمزد آنان بود اما در جریان مبارزهی خود به این نتیجه رسیدند که بدون حقوق سیاسی برابر با مردان، هرگز به کسب حقوق اجتماعی مساوی با مردان نائل نخواهند شد. زیرا تا هنگامی که بر اریکهی قدرت نقشی نداشته باشند و مخالفان خود را با ندادن رأی تهدید نکنند کسی به تقاضای بر حق آنان گوش نمیدهد. معروفترین رهبر این جنبش خانم املین پانکهور است که در جریان مبارزهی خود بارها بازداشت و زندانی شد ولی در نهایت پس از جنگ جهانی دوم حق رأی به زنان انگلستان داده شد.
جنبش فمنیسم با طرفداری از زن گاهی نیز در مسیر افراطی پیش رفته و به جنسستیزی مبدل گردیده است مخصوصاً زمانی که به جای یکی از زنان، مردی این جنبش را رهبری کرده که در این راه به مصلحتاندیشی و واقعگرائی بیتوجه بوده و تنها آشوبگری و پیشبرد یک هدف مادی و نظارهکردن جنگهای صنفی و جنسی را منظور داشته است.
برخی از نوع همان رهبران مرد بر اثر توّهم از یک قانون فیزیک (کنش و واکنش) زنسالاری را بعد از قرنها مردسالاری یک جبر تاریخی و غیر قابل اجتناب به شمار آوردهاند و با اینکه جنبش فمینیسم در جهان و در نتیجهی مبارزات مستمر و خستگیناپذیر زنان تا آنجا پیشرفت نموده که مصلحتاندیشان جوامع بشری در برخی از کشورها بیم آن را دارند که برخی از زنان آنان از آنسوی بام بلند آزادی به درههای هولناک بیبندوباری و فروپاشی خانوادهها سقوط کند؛ با این حال برخی از جاهطلبان هنگامی که کاندیدای نیل به مقام مهمی میشوند یا برای اداره کردن مقام مهمی به این نیاز دارند که جوانان آنان را روشنفکر و مترقی و تجددگرا بدانند؛ ناگاه پشت تریبونها ظاهر شده و در یک حالتی از قهر و خشم و هیجان فریاد بر میآورند. نصفی از انسانهای تمام جهان که زن هستند از حقوق حقهی خویش محروم میباشند و زمان آن فرا رسیده که وجدانهای زنده و آگاه بشری تمام تلاش خود را به این سمت و سو گسیل دهند که زنان را از اسارت و محرومیتها رهائی بخشیده و آنان را به حقوق حقهی خویش برسانند.
شگفت انگیز اینکه برخی در جنگهای ایدئولوژی و مبارزه با حق از عنوان فوق بیشترین مدد را میگیرند از فمنیسم به صورت حربهای در راه دینستیزی و به ویژه اسلامستیزی استفاده میکنند و بدون اینکه از متون دینی – حتی بطور سطحی هم – آگاه باشند و تنها به دلیل عملکرد برخی از افراد ناآگاه از دین یا بیتعهد نسبت به احکام دین فوراً قلمها را روی صفحه کاغذها به حرکت درآورده و به تقلید از غربیهای دشمن ا سلام مینویسند:
«در اسلام نه تنها از مساوات زنان با مردان در حقوق سیاسی و اجتماعی هیچ خبر و اثری نیست بلکه از تبعیض آشکار در بین زنان ومردان در جهات بیشمار خبرها و اثرهای زیادی به چشم میخورد. »
بنابراین دلایل که اساساً از جهل به اسلام واقعی و از جهل نسبت به معنی مساوات و عدالت عینی ناشی گشتهاند؛ گویا این افراد اسلامستیز از این حقیقت ناآگاه هستند یا خود را به ناآگاهی میزنند که دین مبین اسلام، زنان را از تمام حقوق سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بهرهمند کرده است؛ آنهم به اختیار خود اسلام و بدون اینکه زنان خود چنین تقاضایی داشته باشند و برای تحقق آن جنبشی را برپا کنند. تظاهرات خشونتآمیز را سازمان دهند و ساختمانهای دولتی را آتش بزنند. به علاوه دین مبین اسلام در روزگاری زنان را از حقوق حقّهی خود بهرهمند نمود که در تمام شرایع و قوانین متداول و حتی نزد اهل کتاب زنان موجودات خوار و بی ارزش و پست به شمار میآمدند. برای مثال نمونهای از واقعیتی که نظریهپردازان فمنیست به آن پرداخته و در راه احقاق حقوق زنان نه تنها آنرا نتوانستند احیا کنند بلکه فشار مضاعف و دوچندانی را بر زنان وارد ساختند که آنرا بیان خواهیم کرد.
تأکید کنوانسیون بر ضرورت استقلال اقتصادی زنان از مردان و لزوم اشتغال بانوان
آنها با غفلت از روابط زیستی و عاطفی مادر و فرزند و محرومیتهای ایام بارداری، زایمان و پس از آن، تساوی موهوم را رقم زدند و خواستار اشتغال برابر زنان و استقلال اقتصادی آنان شدند در نتیجه، اولین مشکل رخ نمود.
اشتغال، خانهداری و فرزندداری همزمان موجب ظهور پدیدهای به نام فشار مضاعف علیه زنان شد. این پدیده نه تنها فشار شکنندهای را بر زنان شاغل تحمیل کرد بلکه به سبب محدودیت زنان به رسیدگی به امور منزل و فرزندان مشکلات عدیدهای را برای همهی اعضاء خانواده فراهم آورد که در پارهای موارد به اختلافات خانوادهای و طلاق انجامید.
این نظریهپردازان برای گریز از این بحران قوانین و امتیازات متعددی را در دفاع از حقوق زنان شاغل (مانند مرخصی ایام بارداری و زایمان، پرداخت کامل حقوق و مزایای این ایام، کاهش ساعت ادرای مادران، تأسیس مهد کودکها در محل کار و ...) سامان دادند اما این قوانین بخش اعظم فشارهای وارد بر خانواده و مادران را به قشر کارفرمایان منتقل کرد. در نتیجه مشکل دیگری بروز کرد که پرهیز کارفرمایان از استخدام نیروی کار زن و اخراج زنان شاغل از ادارات و کارخانهها بود این امر زنان را که به تازگی مسئول امور اقتصادی و معیشتی خود شده بودند در معرض بیکاری و فقر مفرط قرارداد در نتیجه هم زنان و هم نظریهپردازان فمنیست به این باور رسیدند که برای شادمانه زیستن و ایجاد فرصتهای شغلی برابر «فرهنگ زندگی بدون فرزند و کنترل زاد و ولد» ترویج شود و اکنون غرب است و معضل رشد منفی جمعیت. اما اسلام در این مورد نیز حقایق و واقعیتهای موجود را پاس داشت و احکام اجتماعی را بر مبنای وابستگی زیستی و عاطفی مادر و فرزند و محدودیتهای جسمانی دوران زایمان و بارداری پایهریزی کرد. از این رو اهتمام به امور فرزندان و فرزندداری را به زنان سفارش کرد و نانآوری را وظیفه مردان دانست. البته برای اینکه دسترنج مردان هزینههای زندگی را کفایت کند و به نیروی کار دومی نیاز نباشد از اعضای خانواده خواست که قناعت و سادهزیستی پیشه کنند و الگوی مصرف را متناسب با روزی حلال تعیین کنند.
جایگاه زن در شریعت و جهان بینی اسلام
قرآن تنها مجموعه قوانین نیست، محتویات قرآن صرفاً یک سلسله مقررات و قوانین خشک بدون تفسیر نیست در قرآن هم قانون است، هم تاریخ و هم موعظه و هم تفسیر خلقت و دهها و هزاران مطلب دیگر. قرآن همانطور که در مواردی به شکل بیان قانون دستورالعمل معین میکند در جای دیگر وجود و هستی را تفسیر میکند. راز خلقت زمین و آسمان، گیاه و حیوان و انسان و راز موتها و حیاتها و ...
قرآن کتاب فلسفه نیست اما نظر خود را در باره جهان و انسان و اجتماع که موضوع اصلی فلسفه است به طور قاطع بیان کرده است. قرآن به پیروان خود تنها قانون تعلیم نمیدهد و صرفاً به موعظه، پند و اندرز نمیپردازد بلکه با تفسیر خلقت به پیروان خود طرز تفکر و جهان بینی مخصوص میدهد. زیربنای مقررات اسلامی در باره امور اجتماعی از قبیل مالکیت، حکومت، حقوق خانوادگی و ... همانا تفسیری است که از خلقت و اشیاء میکند.
از جمله مسائلی که در قرآن کریم تفسیر شده موضوع خلقت زن و مرد است. قرآن در این زمینه سکوت نکرده و به یاوهگویان مجال نداده است که از پیش خود برای مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه بتراشد و مبنای این مقررات را نظر تحقیرآمیز اسلام نسبت به زن معرفی کنند. اسلام پیشاپیش نظر خود را در باره زن بیان کرده است. برای بزرگداشت مقام زن در اسلام در قرآن سورهای به نام نساء تخصیص داده شده و این در حالی است که سوره ای به نام مردان وجود ندارد و بویژه مادر در اسلام جایگاهی والا دارد و خداوند در قرآن مجید بعداز عبادتش به نیکی نمودن درحق مادر توصیه و تأکید کرده است.
«وَقَضَى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» (اسراء 23)
در سوره نساء به بیان امور مهمی پرداخته که به زن و خانواده و حکومت و جامعه مربوط است و بیشترین بخش سوره نساء دربارهی حقوق زنان سخن میگوید.
بزرگداشت مقام زن در اسلام
اسلام زن را نه همچون دوران جاهلیت موجودی زشت و بیارزش میداند بلکه گامهای مؤثری برای رفع تبعیض و بالا بردن مقام زن برداشته است. اسلام همهی آن حقوق انسانی و اجتماعی را که مرد از آن برخوردار است برای زن نیز مقرر کرده و همچنین بر اساس فطرت و ساختمان جسمانی و روحی و آنچه مناسب حال اوست وظایفی را برای زن در نظر گرفته است. از آنجایی که مرد دارای نیروی جسمانی و ... کاملتر است و به دلیل کنترل احساسات عاطفی و توانایی و مقاومت در برابر مشکلات و صبر بر سختیها، اسلام مرد را مسئول امور زن قرار داده تا از زن دفاع کند و از دسترنج خود برای او انفاق و خرج نماید.
زن با مرد در مسئولیتپذیری و انجام مسئولیت برابر است واز دیدگاه اسلام زن میتواند به صورت مستقیم خرید و فروش و حق تملک و انجام دیگر معاملات را داشته و در سرنوشت اجتماعی خود مشارکت داشته باشد. خداوند در قرآن فرموده است که انسانها را از زن و مرد آفریده است و همه باهم برابرند و معیار برتری نزد خداوند عمل صالح و تقوا است.
زن یکی از عوامل بیکاری در جوامع غربی
در جوامع غربی زنان به تمام میدانهای کار وارد شدهاند بنابراین آمار بیکاری در این جوامع بسیار بالا رفته است که کنترل رشد فزایندهی بیکاری برای اقتصاددانان مشکل گردیده است. علت اصلی رشد بیکاری در این جوامع هجوم زنان به میدانهای کار است.
بحرانهای اقتصادی که جوامع غربی دچار آن شدهاند آنان را بر آن داشته تا بسیاری از کارمندان و کارگران خود را اخراج کنند.
البته اسلام معنای اشتغال زن مسلمان در بیرون از خانه نیست و به زن مسلمان اجازه داده تا در میان خانواده و جامعه به عنوان عنصری مطلوب و اساسی در ساختن خانواده مسلمان و جامعه و حکومت اسلامی فعالیت نماید. دین مبین اسلام اشتغال زنان را قطعاً ممنوع نکرده است بلکه اسلام روش و نوع کار زن را مشخص نموده به گونهای که مناسب با طبیعت و فطرت خدادادی زن باشد. اسلام شرایطی را برای کار کردن زن در نظر گرفته که حافظ کرامت و شرافت زن باشد.
قرآن و اکرام دختران:
اسلام زنان را محترم قرار داده و از ناپسند دانستن دختران و غمگین شدن هنگام ولادت دختران نهی کرده است.
«وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ یَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ » (نحل: 58-59)
و هنگامی که به یکی از آنان مژده تولد دختر داده میشد صورتش سیاه رنگ میگردید و مملو از خشم وغضب و اندوه میشد واز قوم و قبیله خود به خاطر این مژده بدی که به او داده میشد خویشتن را پنهان میکرد. آیا این ننگ را بر خود بپذیرد و دختر را نگه دارد یا او را در زیر خاک زنده بگور سازد.
این کار برا ثر ضعف ایمان و سستی یقین میشود زیرا آنها به قسمت خداوند که بهره آن را دختر قرار داده راضی نیستند. عجب اینجاست که امروز نیز بعضی از زنان و مردان مسلمان از متولد شدن دختر ناراحت میشوند و دوست دارند فرزند پسر داشته باشند.
خداوند دختران را هبه و بخشش نامیده است؛ بتابراین شکر خداوند را باید به جا آورد. و هبهی الهی از هرچیز بیشتر شایستهی پذیرفتن است. همین خود جای بسی افتخار است که خداوند اسم دختران را قبل از اسم پسران ذکر کرده است.
«یَهَبُ لِمَنْ یَشَاءُ إِنَاثًا وَیَهَبُ لِمَنْ یَشَاءُ الذُّکُورَ» (شوری: 49)
پیامبر و اکرام دختران
پیامبر (ص)پدران و مربیان را دستور داده تا با دختران به نیکی رفتار نموده و به آنها توجه نمایند و تأکید فرموده که هرکسی دختران تحت تکفل خود را پرورش دهد تا بزرگ شوند و از دسترنج خویش به آنها بدهد خداوند با این عمل بهشت را برای او واجب فرموده است.
محمد بن سلیمان گفته است: پسران نعمتاند و دختران نیکی، خداوند در مورد نعمت از انسان حساب میگیرد و نیکی را پاداش میدهد.
حرمت قتل زنان در جنگ
دین اسلام زن را چنان مورد اکرام قرار داده که کشتن زنان و کودکان و پیرمردان را در جنگ حرام قرار داده است و در تاریخ میتوانیم مشاهده کنیم که فاتحان و کشورگشایان مسلمان چگونه در هنگام جنگ با زنان برخورد و رفتار نموده است. به همین دلیل خاورشناس فرانسوی آورده که تاریخ هیچ کشورگشا و فاتحی مهربانتر از کشورگشایان مسلمان به خود ندیده است.
اسلام و حفظ نام نیک زن
حفظ آبرو و نیکنامی چنان پیش خداوند مهم است که در این مورد قرآن آیههایی نازل نموده که تا قیامت تلاوت میشوند و در این آیات خداوند مردم را از تهمت زدن و پخش کردن شایعه در مورد زن مسلمان برحذر داشته چنانکه در آیهی 4 سورهی نور فرموده: «کسانی که به زنان پاکدامن نسبت زنا میدهند سپس چهار گواه نمیآورند برای ایشان هشتاد تازیانه بزنید و هرگز گواهیدادن آنها را نپذیرید و چنین کسانی فاسق میباشند. »
خداوند در این آیه سزای کسی را که به زن مؤمن تهمت میزند هشتاد ضربه شلاق قرار داده و نیز با نپذیرفتن شهادت تهمت زننده برای همیشه و توصیف او به فسق، سزایش را تشدید نموده است؛خداوند تنها به این سزا بسنده نکرده، بلکه در سوره نور آیهی 23 همچنین افرادی را که زنان پاکدامن را تهمت میزنند تهدیدهای شدیدتری نموده است.
«کسانیکه زنان پاکدامن و بیخبر از گناه مؤمن را به زنا متهم میسازند در دنیا و آخرت از رحمت خدا دور و عذاب عظیمی دارند. در آن روزی که علیه آنان زبان و دست وپای ایشان بر کارهایی که کردهاند گواهی میدهند در آن روز خداوند جزای واقعی آنان را بیکم وکاست به ایشان میدهیم. »
در پایان این قسمت وضع زن را در مغربزمین بررسی خواهیم کرد.
اگر نگاهی به وضع زن در سرزمینهایی که به گمان خود پیشرفته و متمدن هستند بیاندازیم متوجه خواهیم شد که وضعیت زنان بسیار اسفببار و بحرانی است. توهین و ذلت، فساد و بی بندوباری، سنگدلی و استفاده بیرحمانه از زنان که به فجیعترین وضع از وجود آنها برای تأمین اهداف خود استفاده میکنند و این امر را فقط افرادی میپذیرند که از سلامت فطرت برخوردار نیستند و سرشت و خوی آنها فاسد و زشت گردیده است.
محمدرشید رضا میگوید: عجیبترین چیزی که بعضی از روزنامههای انگلیسی آن را نوشتهاند این است که به گفتهی بعضی از روزنامهها هنوز در مناطق روستایی انگلیس افرادی یافت میشوند که زنانشان را به قیمت خیلی لرزان مثلاً 30 شیلنگ میفروشند.
در آمریکا که خود را در رأس جهان متمدن غرب میداند زنان به بحران و انحطاط اخلاقی و اجتماعی گرفتارند و خانوادهها خیلی زود از هم فرومیپاشند.
دکتر مصطفی سباعی میگوید: وضع اجتماعی طوری شده است که وقتی دختر به سن 18 سالگی میرسد بیرحمانه او را از خانه بیرون میکنند تا برای بدست آوردن لقمهای نان تلاش کند. شیوع روسپیگری و انتشار زنا و کثرت بچههای بیسرپرست و بالارفتن آمارهای طلاق و جدایی و پیدایش بیماریهای هلاکتبار و کشنده، بالاخص بیماری ایدز که تاکنون علاجی برای آن پیدا نشده از جمله ارمغانها و دستاوردهای تمدن غرب به حساب میآید.
پس از آشنایی با جنبش فمنیسم و دستاوردهای آن و همچنین بررسی وضعیت زن در اسلام در پایان مواد ششگانهای را که استاد احمدیان در کتاب خود «کلام جدید» جهت بررسی و مقایسه حقوق زنان در اسلام و دیگر جنبشها را خواهیم آورد.
1- در روزگاری که مردمانی اعم از اروپاییان و غیره زنها را انسان به شمار نمیآوردند و بلکه آنها را نوعی از حیوانات موذی یا اهریمنهای زیانآور میدانستند این آیه از طرف خدا بر پیغمبر (ص) نازل شد:
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى» (حجرات 13) ای مردم ما شما را از مرد و زنی آفریدهایم. که مرد و زن را به طور مساوی و بدون تفاوت اساسی آفرینش جامعه بزرگ بشری قرار داده است.
2- در روزگاری که زنان حتی در آتن که دارای درخشندهترین تمدنها بود؛ برده و کالای کمبها به شمار میآمدند و در عربستان گاهی به شکل ارث و ترکهی اموات در میآمدند و دست به دست میشدند و به نفع مردان از ازدواج ممنوع میگردیدند، در دین اسلام نه تنها با نزول این آیه «لَا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ کَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ» جایز نیست برای شما که زنها را به زور ترکه اموات قرار دهید و مانع ازدواج زنان نشوید، از کالا بودن و ترکه شدن رهایی یافتند بلکه به حکم چندین آیه از جمله آیهی سوره نساء «وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ» و برای زنان سهمی در ترکهی پدر و مادر و خویشاوندان وجود دارد، زنان هم مانند مردان حق وارث بودن ترکهها و مالکیت اموال را به دست آوردند.
3- در روزگاری که مجامع دینی در روم، رأی داده بودند که زن حیوانی است پلید و باید مانند حیوانات موذی او را دهنبند زد و او را از سخنگفتن منع نمود. دین اسلام تا آن اندازه مقام زن را بالا برد که نه تنها او را از سخن گفتن منع نکرد بلکه قرآن خبر داد که خداوند متعال سخن زنی را در حال جدال و بحث با پیامبر استماع فرمود و خدا سؤال آن زن را پاسخ داد و مشکلش را حل نمود.
«قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِی تُجَادِلُکَ فِی زَوْجِهَا وَتَشْتَکِی إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ یَسْمَعُ تَحَاوُرَکُمَا» (مجادله :1) قطعاً خدا گفته آن زن را شنید و پذیرفت که درباره شوهرش با و مجادله میکند و به خدا شکوا میبرد و خدا قطعاً گفتگوی شما دو نفر را میشنود.
و در پرشکوهترین دوران و پرصلابتترین خلفای راشدین؛ حضرت عمر (رض) روزی زنی در یکی از کوچههای شهر مدینه به او رسید و در حالی که در باره شیوه امارتش او را پند و اندرز میداد، حضرت عمر در یک حالتی از ادب و سکوت احترامآمیز به اندرزهای او را گوش میداد. احسنتگویان به او قول میداد که به اندرزهای او عمل کند.
روزی دیگر همین خلیفه و فرمانروای با مهابت و پر صلابت در قارهی آسیا و آفریقا در لحظاتی که بالای منبر در اثنای خطابهاش از خطر بالارفتن مهریهی زنان بحث میکرد و پیشنهاد نمود که مهریهی زنان در موضع متعادلی ثابت بماند؛ ناگاه صدای زن ناشناختهای که پای منبرش نشسته بود خطابه او را قطع کرد و با صدای بلند به او گفت در حالیکه قرآن مهریهی زنان را محدود نکرده و در سورهی نساء آیه 20 فرموده «وَآتَیْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئًا» (و به نام مهریه) مال فراوانی به یکی از زنان دادی چیزی از آن مال را از آن زن نگیرید. تو چطور مهریه زنان را محدود میکنی؟ حضرت عمر استدلال آن زن را تحسین کرد و از محدود کردن مهریه خودداری نمود.
4- در دورانی که پیشوایان دینی در روم کنگرهی بسیار بزرگی در باره ماهیت زنان تشکیل داده و به اتفاق آرا نظر دادند که زن روح ندارد و به همین علت زن از زندگی در جهان دیگر و از ورود به بهشت بیبهره میباشد و همچنین در اروپا و دیگر جاها مردمانی معتقد بودند که هیچ دینی از ادیان از زنان پذیرفته نیست. به همین جهت رسماً آنان را از خواندن کتب مقدس دینی محروم میکردند. دین اسلام این تصورت واهی و جاهلانه را شدیداً رد کرد و در مورد زندگی جاودانه و ورود مؤمنان نیکوکار به بهشت، زنان را با مردان برابر و مساوی قرار داد و خدا در قرآن میفرماید: « وَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا یُظْلَمُونَ نَقِیرًا» (نساء: 124)
و کسی که اعمال شایسته انجام دهد و مؤمن باشد خواه مرد و خواه زن چنان کسانی داخل بهشت میشوند که به اندازه نقیری (گودی موجود در پشت هسته خرماکه در کمی و ناچیزی به آن مثال میآورند) به او ستم نمیشود.
و بعد از شخص پیامبر (ص) نخستین مسلمان یک زن -خدیجه- بود و نخستین نسخه منحصر بفرد قرآن در زمان خلافت حضرت ابوبکر صدیق (رض) در نزد زنی (حضرت حفصه، همسر رسول الله) به امانت گذاشته شد.
5- در دورانی که مردمانی زنان را تا آن حد پلید و خوار و بیمقدار میپنداشتند که به هیچ وجه اجازه نمیدادند در معابد دینی ودر محافل ادبی و امور اجتماعی با مردان شریک باشند دین مبین اسلام تا ان اندازه مقام زن را بالا بردکه در عالیترین رابطه اجتماعی یعنی بیعت با فرمانروایی کل و مبایعت با پیامبر(ص) آنان را قشر مستقل و برابر با مردان بشمار آورد و خدای متعال در قران کریم خطاب به پیامبر فرمود:« یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ» ای پیامبر هنگامی که زنان مؤمن به نزد تو امدند که با تو پیمان برقرار کنند.
علاوه بر حق مبایعت با پیامبر که از حق رأی بسیار مهمتر بود اسلام زنان را در جامعه اسلامی مانند مردان قشر مسئول در امور اجتماعی و مأمور به جلب افراد جامعه بسوی نیکو کاری و دفع آنان از اعمال زشت و بزهکاری، قرار داد و خدای متعال در آیهی 71 سوره توبه فرموده: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»
مردان و زنان مؤمن برخی دوست و یاور برخی دیگرند، یکدیگر را به کار نیک میخواندند و از کار بد باز میدارند.
6- در دورانی که ازدواج و زناشویی نه تنها در میان قبایل چادر نشین بلکه در میان شهر نشینها و ملل متمدن یک نوع بردهداری بشمار میآمد و شوهران به دیدهی بردهی زرخرید و مملوک و عناصر حاشیه نشین به همسران خود می نگریستند و در کتابهای خود نیز به آن اشاره نمودهاند و با عباراتی تند وطعنهآمیزآنها را حتی از سم، مرگ و دوزخ بدتر وخطرناکتر میشمردند؛ اما دین مبین اسلام ازدواج را یک رابطهی عاطفی و لبریز از مودّت و ترحم، یک پیوند محکم روحی و معنوی ویک تعهد ثبت شده اخلاقی طرفین، قرار داد، و شوهر و همسر را به طور مساوی دو رکن اساسی تشکیل خانواده بشمار آورد و هر دو را به طور مساوی موجب ادامهی نسل بشری و موجب بقای همدیگر و حافظ همدیگر از شدت حرارت حادثهها و سردی ناکامیها، قرار داد.
بنابراین برخی از اسلام ستیزان، بدون توجه به آن همه مقام و منزلتی که دین مبین اسلام در آن شرایط حاد به زنان داده است و بدون توجه به تفسیر آن همه آیاتی که از حقوق حقّهی زنان بحث میکند و بدون تعمق درآیات قرآن و بررسی و وارسی آن و تنها از طریق مار نویسی عامیانه و روش عوامفریبانه به بحثهایی دامن میزنند. اینگونه افراد بر اثر بغض اسلامستیزی این اصل بسیار ساده و معروف منطق را فراموش کردهاند که انسان نوع است و تمام ماهیت افراد خود میباشد و انواع و تمام ماهیتهای افراد و اجزای انها عموما متواطئ هستند و به هیچ وجهه تشکیکپذیر نخواهند بود و آنچه تشکیکپذیر است و کمتر و بیشتر و بالاتر و پایینتر دارد عوارض و خواص ماهیتها است؛ بنابراین صنفی از انسان که نسبت به صنف دیگر منزلت بیشتری دارد به هیچ وجه انسا نی درجه یک و دیگری انسان درجه دو به شمار نمی آید. آیا افراد یک خانواده نسبت به سرپرست خود و دانشجویان نسبت به استاد خود و دارندگان مدارک پایین نسبت به دارندگان مدارک بالاتر و کارمند یک اداره نسبت به رئیس خود و تمام بیماران نسبت به پزشک معالج خود عموماً انسانهایی درجه دو هستند؟
دقت و تعمق در توضیحات و مطالب ارائه شده نشان میدهد که دین مبین اسلام در جهت توجه به ویژگیهای جسمی و روحی، حالتهای عاطفی، از حیث حقوق در بین زنان و مردان یک تساوی عالمانه و حکیمانه و عادلانه را برقرار نموده است، و تنها ناآگاهی یا بغض و عداوت و اسلامستیزی سبب گشته که غربیان یا غربزدگان این واقعیت آشکار را انکار کنند و حکمت فرمودهی پیامبر آشکارتر گشته که فرموده: «لَا یَحْکُمْ أَحَدُکُمْ بَیْنَ اثْنَیْنِ وَهُوَ غَضْبَانُ؛ هرگز یکی از شما در حال قهر و خشم در بین دو نفر داوری نکند» زیرا قهر و خشم و عداوت و دشمنی مانع شنیدن حقایق و دیدن واقعیات است.
در پایان با امید به اینکه ضمن داشتن جهانی پر از صلح و صفا و تلاش همه جانبه برای رسیدن به حقوق انسانی افراد، به حقوق تمام انسانها احترام بگذاریم و مصداق همان آیهی قرآن: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ»، پس بنیآدم هر کس و در هر مکانی باشد در دیدگاه اول محترم است.
منا بع:
1. قرآن کریم
2. احمدیان حاج ملا عبدالله، کلام جدید مهاباد؛ انتشارات رهرو چاپ اول 82 .
3. هاجری عبدالرسول، فمنیسم جها نی و چالشهای پیشرو، دفتر مطالعات و تحقیقات زنان در حوزه علمیهی قم، انتشارات مؤسسه بوستان کتاب قم، چاپ اول 82.
4. مهر پرور حسین، مباحثی از حقوق زن از نظر حقوق داخلی، مبانی فقهی و موازین بینالمللی، انتشارات اطلاعات، چاپ اول 79 .
5. زینو محمد بن جمیل، اسلام و بزرگداشت زن، ترجمهی محمد گل گمشاد زهی، زاهدان، انتشارات حرمین، چا پ اول 82
6. مطهری مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، چاپ هشتم تیر ماه 57.
نظرات